آسمان کوچک بچگی

ازمحبت طعم کالی مانده است،ازصفای دل سفالی مانده است،آنکه زیبا بود زجرش می دهند،آنکه زشتی کرد اجرش می دهند...

آسمان کوچک بچگی

ازمحبت طعم کالی مانده است،ازصفای دل سفالی مانده است،آنکه زیبا بود زجرش می دهند،آنکه زشتی کرد اجرش می دهند...

شهر ویران

روزگاری شهر ما ویران نبود
دین فروشی اینقدر ارزان نبود
نغمه مطرب دوای جان نبود
هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود
دختران را بی حجابی ننگ بود
رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود
مرجعیت مظهر تکریم بود
حکم او را عالمی تسلیم بود
اینک اما
پشت پا بر دین زدن آزادگی ست
حرف حق گفتن عقب افتادگی ست

 

راه راست

کل خلایق به نظر راستند جمله همه بی غش و بی کاستند
در نظرم هر یکی بس ساده اند تابع خالق همگان خاضع اند
کل خلایق همگان پاک پاک عازم جنت همه ما بعد خاک
مات شدم این همه پستی ز چیست این همه زشتی ز که امد به زیست
  این همه فقر از که بیامد وجود کیست که آرد به خدا پس سجود 
  جمله ما تابع قرآن پاک پس ز که آید بعمل روی خاک 
از عمل ما شده این حال روز هر یکی در رنج و عذابیم و سوز
  رفته ز کف خلد برین در قبل طاعت رب زآنکه نیامد عمل 
جمله به هم جور وستم کرده ایم دار دگر هر یک ما برده ایم
  آدمیان دوزخ و جنت به پاست جنتی ان شد که رود راه راست