بدون شک تابلویی که در زیر می بینید روایت کننده یکی از جذاب ترین و دراماتیک ترین داستان های تاریخ ایران می باشد. این تابلو اثر وینسنت لوپز هنرمند اسپانیایی قرن 18 می باشد.
داستان از این قرار است که مادی ها پس از برگشت از جنگ شوش غنایمی برای خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به نزد کوروش آوردند. از آن جمله زنی بود بسیار زیبا که گفته می شد از زیباترین زنان شوش به حساب می آمد و پانته آ نامیده می شد وشوهر او به نام آبراداتاس برای ماموریتی از جانب پادشاه خود به ماموریت رفته بود.
چون وصف زیبایی زن را به کوروش گفتند و نیز از آبراداتاس نام بردند کوروش گفت صحیح نیست که این زن شوهردار برای من شود و او را به یکی از ندیمان خود سپرد تا او را نگه دارد تا هنگامی که شوهرش از ماموریت بازگشت او را به شوهرش بازسپارند.
در این هنگام اطرافیان کوروش با توصیف زیبایی های این زن به او گفتند لااقل یک بار او را ببین شاید که نظرت عوض شد! اما کوروش گفت : نه , می ترسم او را ببینم و عاشقش بشوم و نتوانم او را به شوهرش پس بدهم …
ندیم کوروش که مردی بود به نام آراسپ و پانته آ را به او سپرده بودند عاشق این زن شد و خواست که از او کام بگیرد. به ناچار پانته آ از کوروش درخواست کمک کرد و کوروش نیز آراسپ را سرزنش کرد و زن را از دست او نجات داد و البته آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای آن کار به دنبال آبراداتاس رفت (از طرف کوروش) تا او را به سوی ایران فرا بخواند.
سپس آبرداتاس به ایران آمده و از ما وقع اطلاع حاصل یافت. پس برای جبران جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند در هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: قسم به عشقی که من به تو دارم و عشقی که تو به من داری… کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.
خلاصه اینکه در جنگ مورد اشاره آبراداتاس کشته می شود و پانته آ به بالای جسد او می رود و به شیون وزاری می پردازد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش می کند که مواظب باشند کاردست خودش ندهد . شیون و زاری این زن عاشق هنوز در گوش تاریخ می پیچد و تن هر انسانی را به لرزه در می آورد که می گفت : افسوس ای دوست باوفا و خوبم ما را گذاشتی و در گذشتی … به درستی که همانند یک فاتح در گذشتی پس از آن در پی غفلت ندیمه چاقویی که همراه داشت را در سینه خود فرومی کند و در کنار جسد شوهرش جان می سپاردهنگامی که خبر به کوروش می رسد ندیمه نیز از ترس خود را می کشد برای همین است که در تابلو جسد زنان دو تا است . و باقی داستان که در تابلو مشخص است . آری چنین است که بزرگمردی به نام کوروش در تاریخ جاودانه می شود.
در لغت نامه دهخدا ذیل عنوان "پانته آ" و نیز در "کوروشنامه گزنفون" این داستان نقل شده است.
سلام .رنده باد حق وحقیقت که برای سعادت بشریت مانند آب حیاط است وبدون آن انسان گمراهی بیش نیست.لازم به ذکره که دین اسلام چون جهانی هستش مربوط به اعراب نیست دین اسلام عرب سوسمار خور را هدایت کرد واین توان هدایت دین رانشان میده .دین اسلام در بستر وجامعه ای مبعوث شد که در آن گفتمان (سکس وقمار وخشونت) حاکم بود وهمین دین بر این جو حاکم شد مشگلی که امروزه جهان غرب را به خود مشغول کرده بااین تفاوت که عرب آن زمان لباسش با غرب نشین کت وشلواری فرق داشته اما در گفتمان همان هستن که عرب سوسمارخور درآن بود.ظلم امروزه تکنولوژی ومدرنیته شده.دیروز باشمشیر ابوسفیان میکشد وامروز نواده گان ابوسفیان بابمب خوشه ای واتم مردم رامیکشه.امیدوارم درشناخت حقیقت فارغ ازتعصب کوشا باشین وما راهم ازنظرات وارتباط خودبی نسیب نکنید.یاحق
خوب بود! سپاس...
سلام ممنون از لطف شما دوست بزرگوار.امیدوارم دوستان فرق جنگ با بحث علمی را بدونن ودرمقام جواب فرق من حقیر را با یک ماشین جنگی رابدونن. مادر هر مقام ودینی باید تحمل شنیدن نظریات راداشته باشیم وبدون تعصب حق وحقیقت رااز داخل ان سخنان خارج کنیم.کلامی که به حقه ودر مقام استدلال سخنی برای گفتن داره دیگه دست به توهین نمی بره.بااین همه ازشما دوست بزرگوار به خاطر دقت توجهتان نهایت تشکر رامیکنم.ارادتمند
قشنگ بود...(:!
سلام. ممنون. من این رو نمی دونستم. خیلی جالب بود. یاد داستان رابعه بنت کعب افتادم که البته عکس این بود.
پیروز باشی.
خواستم مست شقایق باشم !
خواستم غرق شوم
در شط مهر و وفا
اما حیف
حس من کوچک بود
یا که شاید مغلوب
پیش زیبایی ها !
به خدا خسته شدم
می شود قلب مرا عفو کنید ؟
و رهایم بکنید
تا تراویدن از پنجره را درک کنم !؟
تا دلم باز شود ؟!
خسته ام درک کنید
می روم زندگی ام را بکنم
می روم مثل شما،
پی احساس غریبم تا باز
شاید عاشق بشوم !
سلام از نظری که دادین ممنون
من از وب شما خوشم اومد
و اونو لینک کردم اگه مشکلی نیست وب منو هم با اسم
.::هرچی که بخوای ::.
ثبت کن ممنون
آقا سلام من خیلی شرمندم
دارم از خجالت آب میشم
ولی تو هم هر وقت آپ کردی بیا بهم بگو دیگه
آخه تعداد لینک ها خیلی زیاده
به همشون که نمیشه سر زد
ولی بازم ببخشید
راستی به وبلاگ قدیمی کامپیوترم هم بیا
سلام
با وبلاگ قدیمی کامپیوترم آپم
اونجا هم یک سری به من بزنید
آپ____________________________م
آپ____________________________م
آپ____________________________م
آپ____________________________م
ب__آ__ب__آ__ی
با وب طنز آپم
ببین دوست عزیز هرکس میتونه برای خودش نظری داشته باشه...
به نظر من اسلام و ایران خدمات متقابلی به هم داشتن.
سلام.وای خیلی عالی بود تا حالا همچین چیزی نخونده بودم!کوروش چه جوری بوده سران الان ما چه جورین!!!!من که خیلی از داستان لذت بردم مرسی هر وقت آپ کردی خبرم کن
سلام دوست عزیز منهم باپیشنهادشما مبنی برتحقیق در اینمورد موافقم اما یه سوالی دارم از شما وآن اینکه مسلمان ایرانی با ایران مسلمان در چه چیزهایی باهم فرق داره؟
خوشبختانه هر جا میرویم این آقا یا خانم باقری هم هست و بیاناتی فرموده که نمیتوان بی خیال از کنار آن گذشت. ایشان غرب را با عرب جاهلی مقایسه می کند و ... (در کامنتشان موجود است).
غرب دارای یک ویژگی ذاتی است که آن را اندیشه انتقادی میمامند. اندیشه انتقادی با رشد خردگرایی عصر روشنگری شکل گرفت و آرام آرام بر تمام جهان اثر گذاشت و اندک جزایر باقیمانده را هم تسخیر خواهد کرد بی شک چرا که این روح تاریخ است و به غرب و شرق ارتباطی ندارد. سلاح هستهای و بمب خوشهای ... از تبعات منفی تمدن غرب است که پس پایان جنگ سرد و شکلگیری احزاب سبز و چپ غیر ارتودکس، از مقدارشان کاسته میشود و ... اما با کمال تعجب ایدئولوژیهای ضد غرب خود به هر در میزنند تا سلاحهای جدید آزمایش کنند و با هزینههایی که اقشار کم درآمد آن را پرداخت میکنند هر روز موشکی و بمبی و ... را آزمایش میکننند. یعنی خواستار وجه منفی تمدن غرب هستند اما از وجه مثبتش بیزارند!!!
اعراب جاهلی و همفکران امروزشان یک شباهت عجیب دارند و آن هم «نیندیشیدن» است. اعراب به آئین پدرانشان افتخار میکردند و همفکران امروزیشان به عقاید موروثی! آنها عادت داشند که رفتارشان طبق عقاید رئیس قبیله و پدرسالار باشد و اینها هم همینطور. تنها نوع قدرت پدرسالاری متفاوت شده است.
تبعات منفی فرهنگ غرب بسیار زیاد است. اما چه کسی باید منتقد آن باشد؟ کسی که هنوز به خودآگاهی نرسیده است؟ کسی که اگر در یک خانواده یهودی به دنیا میآمد امروز یک یهودی متعصب بود و حالا که در جامعه اسلامی متولد شده است یک مسلمان متعصب است؟!
(ادامه از کامنت پیشین) باید از خود پرسید که چرا وقتی نیروهای آمریکایی به عراق حمله کردند مردم از آنان استقبال نمودند. (تصاویر مردم عادی در آن روزها هنوز در اینترنت موجود است) مگر صدام دم از دشمنی با غرب نمیزد و خود را عرب مسلمان نمیدانست؟ چرا مرجعی همچون آیت الله سیستانی در برابر حمله آمریکا سکوت کرد تا جایی که خطیب وقت نماز جمعه تهران او را آخوند انگلیسی نامید؟
خاورمیانه دو راه در پیشرو دارد؟ 1. پذیرش حق حاکمیت مردم و آزادیهای فردی و سیاسی و اجتماعی آنان که در نتیجه رشد اندیشه انتقادی به وجود آمده است
2. همین که هست باقی بماند!!!
مرسی منم لینک کردم
سلام
وبلاگتون خیلی قشنگه
موفق باشید
سلام
واقعا لذت بردم و چون منشور کوروش رو با چشم خودم دیدم و ترجمه ای که آدمای بی طرف انور آب ازش نوشته بودن ، مطمئن هستم که این داستان هم واقعیت داره چون از کوروش بزرگ همچین رشادتی بر میاد. اگر باور ندارین به امانت داری و ناموس داری ایرانی ها دقت کنین مخصوصا وقتی برای زیارت به کشورهای عربی میرین چشمک پاک و ناپاک رو اونجا ببینین.
موفق باشی.
سلام
من.......
....ღ♥ღ
..ღ♥ღ
..ღღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ
...ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღღ
.......................ღ♥ღ
...........ღ♥ღ...ღ♥ღ
...........ღ♥ღ
...........ღ♥ღ.........ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ..ღ♥ღ.......ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ......ღ♥ღ.....ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ ......ღ♥ღ
...........ღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥........ღ♥ღ
....................................................ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..............................@@................ღ♥ღ
..............................@@...............ღ♥ღ
...............................................ღ♥ღ
خوشحال میشم بیای