آسمان کوچک بچگی

ازمحبت طعم کالی مانده است،ازصفای دل سفالی مانده است،آنکه زیبا بود زجرش می دهند،آنکه زشتی کرد اجرش می دهند...

آسمان کوچک بچگی

ازمحبت طعم کالی مانده است،ازصفای دل سفالی مانده است،آنکه زیبا بود زجرش می دهند،آنکه زشتی کرد اجرش می دهند...

هر کس آنچنان می میرد که زندگی می کند


نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم

چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم

که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد

به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یک ریز و پی در پی

دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد

بدین سان بشکند در من

سکوت مرگبارم را ...

نظرات 2 + ارسال نظر
pari جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ق.ظ

سلام وبلاگ خیلی خوبی دارین
موفق باشین

فاطمه ص شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ب.ظ http://parandeyesefid.blogfa.com

سلام.ممنون از حضورتون.شما هم وبلاگ خوبو ژر محتوایی دارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد