آسمان کوچک بچگی

ازمحبت طعم کالی مانده است،ازصفای دل سفالی مانده است،آنکه زیبا بود زجرش می دهند،آنکه زشتی کرد اجرش می دهند...

آسمان کوچک بچگی

ازمحبت طعم کالی مانده است،ازصفای دل سفالی مانده است،آنکه زیبا بود زجرش می دهند،آنکه زشتی کرد اجرش می دهند...

ماه رمضونهُ من کجام تو کجائی ؟!

یکی را گرفتی ، یکی را شکستی

نفهمید رازش که پرسید : مستی ؟!

که روزه نبرد است تو آنکه گرفتی

و روزه سکوت ست همان که شکستی

چه زیباست فریاد ، که از حلق چون توست

چه فریاد زیباست! چه خوش ناز شصتی

ندیدن حرام است و دیدن مرام است

چرا کور یا کر بمانم به هستی ؟!

و تا کی نگویم که گرگ و شبان را

به یک سفره دیدم و در اوج پستی

و تا کی نگویم که خود پیر معبد

مرا سوق می داد به کافر پرستی

چه زیباست فریاد که از حلق چون توست

چه زیباست عهدی که با خویش بستی

کنون وقت افطار سر چوبه دار

مرا میهمان کن به این چیره دستی

به این چیره دستی در آزادی از خویش

به این چیره دستی که از خویش رستی

تو راز نهانی ، تو راز رهایی

تو راز جهانی تو راز الستی

گوارای جسمت که بر دار عشق است

گوارای روحت که از دام جستی

سر سفره فکر ، که خون جگر بود

چه ممنونم از تو که با ما نشستی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد