آسمان کوچک بچگی

ازمحبت طعم کالی مانده است،ازصفای دل سفالی مانده است،آنکه زیبا بود زجرش می دهند،آنکه زشتی کرد اجرش می دهند...

آسمان کوچک بچگی

ازمحبت طعم کالی مانده است،ازصفای دل سفالی مانده است،آنکه زیبا بود زجرش می دهند،آنکه زشتی کرد اجرش می دهند...

اولین شعر خودمه

الا ای دل که می بینم به زاری

تو را هیچ وقت نبوده روی یاری

تو را آرام و و با حجب آفریدند

چرا اینقدر تپش در سینه داری؟!

نمیدانم چرا وقت یه صحبت

زبانم ،این دلم ندارد سر سازگاری

نمیدانم چرا شرمنده هستم

نمیدانم چرا بی شانس هستم

ولی دانم که تو این روزگارا

دلی با عشق پی یک یار بستم

همیشه یار خوب با ما وفا هست

همیشه قصه هایش بی ریا هست

زنم بر سیم آخر من می گویم

همیشه هستم با او تا جهان هست

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ http://barahoot.blogsky.com/

سلام
خیلی جالب بود امیدوارم که شاهد کارهای بیشتری ازت باشیم
به وبلاگ من هم تونستی سر ی بزن

ashkan یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ب.ظ

سلام نسبتا شعر خوبی سرودین رویه قافیه و مصرها بیشتر دقت کنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد